عکس اول را خودش گرفته. روز میز از بازتابش و شکست و تجزیه نور و رنگهای شبهرنگینکمان یا به قول خودش ریخنبوخ خوشش آمده و آنقدر سلفی گرفته تا عاقبت شده همانی که میخواسته. دومی را من گرفتهام. خانمی شده. گاهی در جواب بچهها که حالش را میپرسند میگویم مردی شده برای خودش. یک روز قبل تولدش بود و خوشتیپ کرده برود پیش دوستش. همراه مامان و بابا البته. چشم به هم بزنیم خوشتیپ میکند و تنهایی میرود. دختر بابا.
چند ماه پیش یکی پرسید بزرگترین دستاورد زندگیات چه بوده؟ جواب آماده نداشتم. فکر کردم چه دارم که اگر نداشته باشم جای خالیاش پر نمیشود. گفتم خانوادهام. سوالکننده از جوابم خوشش آمد ولی جوابی نبود که بخواهد بشنود. بعدش گفته بود فلانی زیادی راستگو است. به درد بیزنس نمیخورد. به قول خارجیها I'm going to take it as a complement.