یک گله از اینها داشتند خیلی منظم و با رعایت آداب معاشرت پشت سر هم قدم میزدند. نزدیک که شدم برای گرفتن عکس هر کدامشان یک طرفی رفتند و ماندند همین سه تا. رنگ پرهایشان آنقدر زیاد و درهم است که رزلوشن دوربین برای ثبتش کافی نبوده. چون آخر وقت است و گشنهام یک جمله هم بگویم در مزایای گوشت پرچرب اردک (یا مرغابی؟ کسی فرقش را میداند؟). یکی دو سال قبل یکی خریدیم به اصرار من و انکار مریم. چنان بوی بدی میداد که مریم نزدیکش هم نرفت. با ادویه فراوان پختمش. مریم نخورد. با گردو و رب انار تبدیلش کردم به یک فسنجان پرچرب. مریم با خواهش و تمنا یکی دو لقمه خورد. آیدا ولی سهمش را خورد. به اسم گوشت مرغ البته.