ژنی هست در وجود دختر که ریشه دارد در آبای پدری و احتمالن میرسد به خود خواجهٔ شیراز که «گفت آسان گیر بر خود کارها». چند نمونه:
«بابا تشنمه.» [ترجمه: بابا برام آب بیار]. «برو یه لیوان آب بخور بابا». «نمیخواد. تُفم قورت میدم خوب میشه».
«باید برم دستشویی. خیلی خوب شد دفعهٔ قبل که رفتم دستشویی دستم نشستم».
در حالی که روی مبل نشسته و یوتیوب میبیند «کی میخواد برای من آبمیوه درست کنه لطفن؟».
نمره درس ورزشش از همه درسها کمتر است. برایش کلاس جبرانی گذاشتهاند. توضیح ضروری اینکه در آخرین برف دلفت آنقدر بابا را دنبال خودش کشید که یک هفته مریض بودم.
تنبلی مادر تمام اختراعات بشری است. اگر روزی روزگاری آدمهای گشادی از سختی کار به تنگ نیامده بودند هیچ ماشین چاپی جایگزین میرزا بنویسها و هیچ تراکتوری جانشین بیلزنها نشده بود.
یادمان بماند همهٔ آدمهای گشاد برای لذتبردن از تنبلیهایشان حاضرند شبانهروز کار کنند. کاری که هیچ انسان غیرگشادی نمیکند. گشادها همیشه دنبال راههای سادهتر و پربازدهترند. گشادی گشادان را سهل نتوان دید و ستود. سعدی اگر گشاد نبود و زیاد مینوشت آن نثر قشنگ و مختصر و مفیدی که با کمترین لغات بیشترین معانی را منتقل میکند شکل نمیگرفت.
رد پای گشادی را در کمتر اختراع بشری است که نتوان دید. جنس این گشادی خلاقانه و فعالانه خیلی تفاوت دارد با گشادی عوامانه و منفعلانه. گشادیای از جنس کلیک. گشادی نسل جدید. گشادی را اما همچنان میشود به فال نیک گرفت.